شهر رویا

رویا ها به حقیقت می پیوندند

مکالمه خر با صاحبش


خری با صاحب خود گفت در راه


که ای بی رحم بی انصاف بد خواه


مرا تا چند زیر بار داری؟


مرا تا چند با جان کار داری


خدا مرگت دهد تا شاد گردم


ز بند محنتت آزاد گردم


جوابش داد: کای حیوان دربند!


چرا از مرگ من هستی تو خرسند؟


علاجی کن که دیگر خر نباشی


کشیدن بار را در خور نباشی


و گر نه تا تو خر هستی , بناچار


چه من چه دیگری از تو کشد کار:)


۷ ۰
حسین بهجتی
۰۱ مهر ۲۳:۲۸
زیبا بود 
♦♦ حسین ♦♦
۰۱ مهر ۲۳:۳۴
:-)
( ک) شباهنگ
۰۱ مهر ۲۳:۴۶
مَثَلِ جهل و آگاهی  ما میباشد 
شعر زیبایی بود..
شاهین ام
۰۲ مهر ۰۸:۱۱
قشنگ بود :)

پاسخ :

ممنونم
پسر رویایی
۰۲ مهر ۰۸:۵۴
خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
کلی دمت گرمممممممممممممممممممممم فاطمه خانوم

پاسخ :

خخ:)
ممنونم
محمدرضا زال آقایی
۰۲ مهر ۰۹:۲۶
خخخخخخخخخخخخخخخخ

پاسخ :

خخخخ
بهار خادمی
۰۲ مهر ۱۰:۲۸
دقیقا چه جوابی درخور خر پیدا میشه الان؟!!

پاسخ :

:)
میثم ر...ی
۰۲ مهر ۱۱:۱۸
سلام
ممنون از مطلب خوبتون
موفق باشی

پاسخ :

:))
محمد حسین صادقی
۰۲ مهر ۱۲:۳۷
عالی بود عالی

پاسخ :

قفونت :)
S A E E D oo
۰۴ مهر ۱۲:۲۳
شرح حال بعضی خرهای ِ آدم نما!!!

پاسخ :

اوهوم
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
ز مردم دل بکن یاد خدا کن

خدا را وقت تنهایی صدا کن

در آن حالت که اشکت می چکد گرم

غنیمت دان و ما را هم دعا کن ...
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان