شهر رویا

رویا ها به حقیقت می پیوندند

امان از دلم






چهره ویادش امروز نمازم راشکست

برد حواسم را به اغوش وحواسم را شکست

باخدا امروز قراری داشتم

یادش امد سراغم وقرارم راشکست

روبه خدا نالیدم و گفتم:

چرا بی او ماندن دلم را شکست؟

کنارم امد و نجوایی کرد بامن:

برو ای نادان که بی من ماندن دلت راشکست

گفتم:یارب! توخود ان را افریدی

پس چرا صدایش سکوتم را شکست؟

گفت من اورا نشانه افریدم

نشان بی نشان من قرارت راشکست؟

من در عالم افکار خود به تکا پو پرداختم

دیدم ای داد که دل من قرارم راشکست

شاعر: مهدیه فداکار (اولو شگه مه ز)


۳ ۰
نسیم ...
۳۱ مرداد ۱۱:۵۱
بسیار عالی و زیبا
ژله پرتقالی
۳۱ مرداد ۲۱:۲۷
به به
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
ز مردم دل بکن یاد خدا کن

خدا را وقت تنهایی صدا کن

در آن حالت که اشکت می چکد گرم

غنیمت دان و ما را هم دعا کن ...
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان