شهر رویا

رویا ها به حقیقت می پیوندند

یه نصف روز ... !!!

سلام دوستان لطفا تا اخرش بخونین:)

امروزساعت ده از خواب بیدار شدم  گیج بودم که مامانم رفت بیرون  رفتم دست و صورتمو شستم وبعد رفتم اشپزخونه دیدم کسی نیست صبحانه رو درست کردم و با داداشم خوردیم و بسات رو جمع کردم اومدم سراغ 

وبلاگ و پست گزاشتمو  رفتم سمت اتاقم وای اوضاش داغون بود یه چیز میگم یه چیز میشنوی لباسا یه طرف کاغذ وسط اتاق پهن خلاصه بد جوری بهم ریخته بود شروع کردم مرتب کردن اتاقم تازه از مرتب کردن اتاق گزشته 

بود که مامانم زنگ زد گفت خونه تمیزه فقط یکم گرد گیری کن تا بیام گفتم باشه قشنگ همه جارو تمیز کردم لباسای داداش شلختمم من جمع کردم !!!  تا مامانم با کلی سبزی اومد خونه گفت بلندشو بیا کمک کن گفتم 

باشه مشغول پاک کردن شنبلیله بودم که مامانم گفت امروز غذا تو بپز  مشغول پختن شامی شدم و اسه اولین بار یه غذایی خودم تنهایی پختم فقط یه کوچولو کجو موج بود که بگزریم  دوباره رفتم تو خورد کردن سبزی به 

مامانم کمک کردم  تا تموم شد و بابا اومد شوهر خالمم باهاش اومده بود سفره رو چیدمو ناهار رو خوردیم همه هم تعریف کردن ظرفارو جمع کردمو گزاشتم تو ظرف شویی اومدم اتاقم ویه اهنگ گزاشتم که گوش کنم 

خستگیمم در بره دیدم مامانم داره باتلفن حرف میزنه که یهو گفت فاطمه هم زیاد کمک نمیکنه والا زمون ما... یعنی مخم سوت کشید از صبح فقط کار کردم راستی یاد رفت قفس مرغ عشقامم شسته بود اخ کلی کثیف کاری

کرده بودن کلی ضد حال بود برام دیگه باید چیکار میکردم که کمک به حساب بیاد !؟ اخرش من که نفهمیدم از نظر مامانا کمک کردن چیه!!؟ شما چی فکر میکنین ؟؟

۹ ۰
آقای سین
۰۹ شهریور ۱۷:۳۱
خسته نباشی کدبانو

:)

مامانا رو فقط باید بوسید!

هرچی هم بگن مهم نیست

پاسخ :

ممنونم 
چیکار کنم دیگه مامانمه خخ:)
مهیار شجاع
۰۹ شهریور ۱۷:۳۵
باید میرفتی باهاش بیرون بهش کمک میکردی حتما :)

پاسخ :

عجب :)
مهیار شجاع
۰۹ شهریور ۱۷:۳۹
شاید اون لحظه ناراحت بشی ولی مامانن دیگه :)

پاسخ :

اره کاریش نمیشه کرد :)
حامد عبدالهی
۰۹ شهریور ۱۷:۴۳
از نظر مامانا کمک یعنی لازم نباشه بهت بگن چیکار کن. خودت بدونی الان باید چیکار کنی و چند درجه بهتر از اون رو انجام بدی :))
یعنی شگفت زدشون بکنی

پاسخ :

فک نکنم کاری مونده باشه که نکرده باشم توی یه نصف روز :(
فرشته ...
۰۹ شهریور ۱۷:۵۹
ای بابا مامانا هیچ وقت کشف نمیشن.
مامان منم همینطوریه یعنی وقتایی که کمکش میکنم بیشتر بهم گیر میده تا وقتایی که بیکار یه گوشه میشینم و کمکش نمی کنم.اخر یه عیب از تو کارم در میاره
مامانن دیگه:)
یاعلی

پاسخ :

موافقم :)
علیرضا علیرضا
۰۹ شهریور ۱۸:۰۴
سلام.مطالب وبلاگتون مفید بود.
ممنون.
بازدید از وبلاگ من به نسبت بالاست.اگر خواستید میتونیم با هم ت.ب.ا.د.ل ل.ی.ن.ک داشته باشیم.

پاسخ :

ممنون
حتما :)
محسن فرج اللهی
۰۹ شهریور ۱۹:۲۹
خوب شما کمک نکنید بگن کمک نمیکنه لاقل درست بشه ^-^
این دور زمونه هر کی یک ذره آشپزی میکنه میندازه پستش %@
خسته نباشید پهلوان :)

پاسخ :

خخ کمک نکنیم که بدتره کمک می کنیم اینه ..
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
ز مردم دل بکن یاد خدا کن

خدا را وقت تنهایی صدا کن

در آن حالت که اشکت می چکد گرم

غنیمت دان و ما را هم دعا کن ...
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان